بایگانی
؟
ديروز ... باز باران با ترانه با گوهرهاي فراوان مي خورد بر بام خانه ... و اما امروز.... باز باران بي ترانه... باز باران با تمام بي کسي هاي شبانه... مي خورد بر دخترک تنها ...مي چکد بر فرش خانه... باز مي آيد صداي چک چک غم... باز ماتم من به پشت شيشه ي تنهايي افتاده... نمي دانم...نمي فهمم کجاي قطره هاي بي کسي زيباست؟... نمي فهمم, چرا مردم نمي فهمند که ان کودک... که زير ضربه شلاق باران سخت مي لرزد... کجاش
زیباست
مردها در چهار چوب عشق به وسعت غير قابل تصوري نا مردند. براي اثبات کمال نا مردی آنان همين بس که تنها در مقابل قلب عاشق و فريب خورده يک زن احساس می کنند مردن تا هنگامی که قلب زن تسليم نشده پست تر وسمجتر از يک سگ ولگرد، عاجز تر و تو سری خور تر از يک اسير، گداتر از همه گدايان، پوزه بر خاک، دست تمنا به پيش، گدايی عشق می کنند. اما به محض اينکه خاطرشان در تسليم قلب زن راحت شد به يکباره به يادشان می افتد خدا مردشان آفريده وآن وقت کمال مردانگی را در نهايت نامردی در شکنجه دادن زن به کار می گیرن
از نازنین عزیز ممنونم
در یکی از این وبلاگ ها خوندم امار حوادث چهار شنبه سوری نصف شده خوب به این دلیل که ما بقی این هفتس چهارشنبه سوری تمدید می شود اشاااا که اتفاقی پیش نیاد
پ.ن
ای بابا این پست بالا فقط یه همدردی کوچیک با یه دوست بود همین گرفتاری شدیما
 
نوشته ی شباهنگ در شنبه, اسفند ۲۶, ۱۳۸۵ | لینک |