بایگانی
دوستان زنجانی من
با چند تا از دوستان زنجانی نشسته بودم که یکی شون به یکی از بچه ها گفت ایشقیرت مه توتموشام من که متوجه نشدم پرسیدم ایشقیرتمه یعنی چی؟با خنده جواب دادن یعنی سکسکه .اخه ما به ترکی به سکسکه می گیم اوزا .نه تنها لهجه های ترکی فرق دارن بلکه کلمات کاربردی هم متفاوت هستن مثل قاتوخ=یواورت =اق ارانتو. به نظر من واقعا ترکی هنره و منم خیلی دوستش دارم.
 
نوشته ی شباهنگ در یکشنبه, دی ۱۰, ۱۳۸۵ | لینک |
صدام اعدام شد
صدام اعدام شد دیکتاتوری که هرگز اعتراف نکرد اما چرا به پینوشه بیشتر احترام گذاشتن !!!!! ولی 1 اعدام
برای این دیکتاتور کافی نبود نبود نبود. خوبه والا هر غلطی دلشون می خواد می کنند بعد یا به جنایت هاشون اعتراف می کنند ویا براشون حکم اعدام صادر میشه اونم اخر عمری هر کی خواست اتانازی کنه به این روش میتونه عمل کنه.
 
نوشته ی شباهنگ در شنبه, دی ۰۹, ۱۳۸۵ | لینک |
خبر در گذشت اقای کریمی راد
برای من که کمی با افکار ایشون اشنا بودم خیلی ناراحت کننده بود
 
نوشته ی شباهنگ در شنبه, دی ۰۹, ۱۳۸۵ | لینک |
بی عنوان

نمی دونم چرا وبلاگ یکی از دوستان رو می خوندم این همه دلم گرفت امشب خیلی حرف داشتم برا گفتن ولی دیگه حوصله ندارم راستی به قول یکی از دوستان امروز ساکنان شهرم از دیدن برف ذوق مرگ شدن
 
نوشته ی شباهنگ در پنجشنبه, دی ۰۷, ۱۳۸۵ | لینک |
راستی کریسمس مبارک نیوشا خانم هر چند نمی خواستم بات اشتی کنم ازبعضی ها یاد گرفتی گوشیمو پرت کردی تو لیوان چایی ولی حالا این بار رو گذشت کردیم از قدیم گفتن گذشت از...امید وارم وبلاگم رو بخونی .همش فکر میکنم کاش وبلاگم رو تغییر نمی دادم به سه دلیل سن وبلاگم 2ساله می شد وخوانندگان وبلاگم رو از دست نمی دادم و احساس غریبی هم نمی کردم.
با این که از تلویزیون نگاه کردن متنفرم ولی نشستم این فیلم بی خود حفره رو تا پایان دیدم یه موضوعی من رو عصبی کرد فکر نمی کنم علاقه ی خانم ها به تنوع لباس نوعی کمبود عاطفی باشه به نظر من یک نیاز روحی محسوب میشه که در روانشناسی ثابت شده.
 
نوشته ی شباهنگ در چهارشنبه, دی ۰۶, ۱۳۸۵ | لینک |
ای بابا هنوزهیچی نشده طلا 800 تومان گران شده وای مظفر خان چه خواهیم کرد
 
نوشته ی شباهنگ در سه‌شنبه, دی ۰۵, ۱۳۸۵ | لینک |
هیچ کد خدایی روی زمین نمی تونه برای ملت ها تصمیم بگیره.عجب.....حالا این ابشار نیاگارا رو ببینید
 
نوشته ی شباهنگ در یکشنبه, دی ۰۳, ۱۳۸۵ | لینک |
در صورتيکه با تلفن همراه شما تماسي برقرار شد و درآن شخصي يا اشخاصي ادعا نمودند که از مهندسين شرکت مخابرات يا (شبکه) هستند و قصد چک نمودن خط شما را دارند و ازشما تقا ضا نمودند که دکمه 90# يا 09# و يا هر عدد ديگر را شماره گيري نماييد.بدون هيچگونه شماره گيري فورا تماس را قطع کنيد. شرکت جعلي بدين وسيله به سيم کارت شما دسترسي خواهد يافت و از طريق خط شما و با هزينه شما تماسهاي تلفني برقرار خواهد کرد . (لطفا به منظور متوقف کردن اين کار پيغام را براي ديگران نیز بفرستید)امید وارم سر بعضی ها این بلا بیاد
 
نوشته ی شباهنگ در یکشنبه, دی ۰۳, ۱۳۸۵ | لینک |
بدترين محصولات فن‌آوري جهان معرفي شدند
فهرست بي‌كيفيت‌ترين و بدترين محصولات فن‌آوري جهان، در سه ماهه‌ي سوم امسال در تازه‌ترين شماره‌ي مجله‌ي فن‌آوري رايانه و اينترنت PC MAGAZINE منتشر شد.
به گزارش ايسنا، در اين فهرست به بهترين محصولات امتياز پنج و بي‌كيفيت‌ترين محصولات نيز امتياز زير دو داده شده است.
در رتبه‌ي اول اين فهرست، لپ‌تاپ GQ MX-3203 قرار دارد كه به رغم قيمت پايين آن،‌ كيفيت بسيار پاييني دارد .
هدست وايرلس موتورولا H500 نيز به خاطر اشكالات متعدد در نوع طراحي آن در رتبه‌ي دوم جاي گرفته است.
دوربين سامسونگ DIGIMAX L85 نيز با وجود برخي كاربردهاي قابل توجه در فهرست بي‌كيفيت‌ترين محصولات دنياي فن‌آوري قرار گرفته است
در رتبه‌ي چهارم پرينتر چندكاره‌ي LEXMARK X342N قرار دارد كه نقطه‌ي برتري قابل توجه آن، تنها طراحي ظاهري است. بر اساس اين فهرست دوربين فيلم‌برداري ديجيتالي هيتاچي DZGX 3300A نيز به غير از كيفيت ويديويي و صوتي بالاي آن مزيت ديگري براي آن اعلام نشده است؛ نرم‌افزار ضد هرزه‌نگاري EWIDO 4.0 نيز اگرچه بسياري از تهديدات امنيتي را شناسايي مي‌كند، اما به طور كامل قادر به پاك كردن آن‌ها نيست.
 
نوشته ی شباهنگ در یکشنبه, دی ۰۳, ۱۳۸۵ | لینک |

آرزوها
روح در جسمم پیر گردید
و دیگر جز خیال سال ها چیزی نخواهد دید
اگر ارزوهایم فاش گردد
از عصای صبرم مدد خواهم جست
پیش از انکه به چهل سال رسم
ارزوها از من گریزانند
این است حال من
پس اگر پرسند:
؟چه بلایی به سر او امد
بگویید:
گرفتار جنون است
وگر به دنبال چاره بودند
بگویید:
با مرگ درمان خواهد شد
جبران خلیل
لذت شب یلدا به برف بازی کردن دسته جمعی و شادی کردن از اومدن برف بود. اولین شب یلدایی که بدون برف گذشت
عمرتون 100 شب يلدا دلتون قد يه دريا توي اين شب هاي سرما يادتون هميشه با ما
 
نوشته ی شباهنگ در جمعه, دی ۰۱, ۱۳۸۵ | لینک |
 
نوشته ی شباهنگ در پنجشنبه, آذر ۳۰, ۱۳۸۵ | لینک |
آفتاب می شود
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره اب می شود
چگونه سایه ی سیاه سرکشم
اسیر دست افتاب می شود
نگاه کن.
تمام هستی ام خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام اسمان من
پر از شهاب می شود
تو امدی ز دورهاودورها
زسرزمین عطرهاونورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
زعاجها, زابرها,بلورها
مرا ببرامیددل نواز من
ببر به شهر شعرها و شور ها
به راه پرستاره می کشانیم
فراتراز ستاره می نشانیم
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سر رنگ ساده دل
ستاره چین برکه های شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه های اسمان
کنون به گوش من دوباره می رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیده ام
به کهکشان,به بی کران, به جاودان
کنون که امدیم تا به اوج ها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریربوسه ات
مرا بخواه درشبان دیر پا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن
نگاه کن که موم شب به راه ما
چگونه قطره قطره اب می شود
صراحی سیاه دیدگان من
به لای لای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود
بهروی گاهواره های شعر من
نگاه کن
تو می دمی و افتاب می شود
 
نوشته ی شباهنگ در چهارشنبه, آذر ۲۹, ۱۳۸۵ | لینک |
گفتم: کبوتر بوسه!
"گفتی پر"
گفتم:گنجشک ان همه اسودگی
"گفتی پر"
گفتم:پروانه ی بوسه های بی پایان
"گفتی پر"
گفتم التماس علاقه/بی تابی ترانه/بیداری بی حساب!
نگاهم کردی!
نه انگشتت از زمین زندگی ام بلند شد,
نه وازه ی "پر" از بام لبان تو پر کشید!
سکوت کردی که چشمه ی شبنم,
از شنزار انتظار من بجوشد!
عاشقم کردی!هم بازی نا ماندگار این همه گریه!
و اخرین نگاه تو!-
هنوز در درگاه گریه های من ایستاده است!
حالا- بدون تو!-
می گویم: زنبور گزنده ی این انتظار
کلاغ سق سیاه این همه غصه!
و کسی در جواب غصه های من پر نمی گوید!
تکرار ان بازی
بدون دست و صدای تو مکن نیست
پس به پیوست تمام ترانه های قدیمی,
باز م می نویسم: برگرد
 
نوشته ی شباهنگ در سه‌شنبه, آذر ۲۸, ۱۳۸۵ | لینک |
چقدر بده که وقتی میری دانشگاه هر کی که تو سالن دانشگاه بروبر به ادم نگاه کنن
چقدر بده که وقتی داخل کلاس میشی بازم برو بر به ادم نگاه کنن
چقدر بده که وقتی متوجه نیستی تو سالن یا محیط دانشگاه یکی بهت خیره بشه
چقدر بده که وقتی دوست پسر نداری بگن حتمن دوست پسرش تو این دانشگاه نیست
چقدر بده که وقتی برای گرفتن دفترت مراجعه میکنی همه فکر کنن منظور دیگه ای داری
چقدر بده که وقتی با کسی حرف نمیزنی بگن ادم خود خواه یا مغروری
چقدر بده که وقتی می خوای از استاد سوال کنی همه برگردن و بهت نگاه کنن
چقدر بده که وقتی دوستات دوست پسرپیدا می کنند دیگه باهات نمی گردن
چقدر بده که استادا بی خودی از ادم تحقیق بخوان
چقدر بده که تو یه روز سه تا میانترم داشته باشی
چقدر بده که تو دانشگاه بعضی هامثل کنه اویزونت بشن
چقدر بده که صبح زود از خواب پا شی خودت روبکشی تا زود سر کلاس حاضر شی اون وقت استاد نیم ساعت دیر تشرف بیارن
چقدر بده که استاد دست ما رو به جا دستگاه کپی اشتباه بگیره
چقدر بده که استاد همش از من بدبخت سوال کنه البته بعضی هاشون
چقدر بده که همیشه راه برگشت به خونه رو تنهایی بیای
چقدر بده که مشکلات درست وقت امتحانات پیداشون میشه
چقدربده که اخرین دوست صمیمیت که 11 سال باهاش دوست بودی داره داره میره
چقدر بده که امتحانات داره میاد و من درس نخوندم
 
نوشته ی شباهنگ در دوشنبه, آذر ۲۷, ۱۳۸۵ | لینک |
گند بزنن هر چی تحقیق و از این چیزای بی خود که استادا بهانه می کنند نه وقت میشه بری مهمونی نه باشگاه نه هیچ کار دیگه .راستی میگن یه پالان تو شهرا کم بود هاهاااااااا .اونم بر عهده ی بعضی ها گذاشتن
 
نوشته ی شباهنگ در یکشنبه, آذر ۲۶, ۱۳۸۵ | لینک |
فال اشکال هندسی
فال اشکال هندسی
شايد شما هم جزو افرادى هستيد كه در دوران تحصيل درس هندسه برايتان هيچ جذابيتى نداشته و احتمالاً از شنيدن نام آن بيزاريد ولى چند لحظه اين موضوع را فراموش كنيد. بعد ساده ترين اشكال هندسى را به خاطر بياوريد؛ مربع، مستطيل، مثلث، دايره و منحنى. سپس خيلى سريع و بدون اينكه زياد به مغزتان فشار بياوريد شكلى را انتخاب كنيد كه بيشتر از همه مى پسنديد. در حقيقت يك تست روانشناسى پيش روى شما قرار دارد كه با توجه به انتخابتان بسرعت نشان مى دهد شما در زندگى چه جور آدمى هستيد و در چه مشاغلی احتمال موفقیتتان بیشتر است!

مربع

افرادى كه شكل مربع را انتخاب مى كنند كسانى هستند كه در يك محيط پايدار بيشترين احساس آرامش را دارند و مسير كارهايشان كاملاً واضح است. چنين اشخاصى محافظه كارند و دوست دارند همه چيز مرتب و منظم باشد. وظيفه شناس هستند و اگر كارى را به آنها محول كنيد آنقدر روى آن وقت مى گذارند تا تمام شود، حتى اگر كارى تكرارى و طاقت فرسا باشد و مجبور شدند به تنهايى آن را انجام دهند.


مستطيل

اصولگرايى مشخصه بارز اين افراد است. آنها نيز نظم و ترتيب را دوست دارند ولى آن را بيشتر از طريق سازماندهى هاى دقيق اجرا مى كنند. اين امر سبب مى شود كه راه هاى مناسبى را انتخاب و همه قواعد و مقررات را بررسى كنند. اگر وظيفه اى را به اين اشخاص محول كنيد ابتدا آن را به خوبى سازماندهى مى كنند تا اطمینان یابند که به طور اصولی اجرا خواهد شد.

مثلث

اشخاصى كه شكل مثلث را انتخاب مى كنند هدف گرا هستند. آنها از برنامه ريزى قبل از انجام كارها لذت مى برند و به طرح موضوعات و برنامه هاى بزرگ و بلند مدت تمايل نشان مى دهند، اما ممكن است جزئيات را فراموش كنند. اگر كارى را بر عهده آنها بگذاريد ابتدا هدفى را براى آن تعيين و سپس با برنامه ريزى کار را آغاز می کنند.
دايره

چنين افرادى اجتماعى و خوش صحبت هستند، هيچ لحن خشنى ندارند و امور را به وسيله صحبت كردن درباره آنها تحت كنترل خود در مى آورند. ارتباطات اولين اولويت آنها در زندگى است. مطمئن باشيد كه اگر وظيفه اى به آنها محول شود آنقدر درباره آن صحبت مى كنند تا هماهنگى لازم ايجاد شود.


منحنى

خلاقيت در اين قبيل افراد موج مى زند و اغلب اوقات كارهاى جديد و متفاويت را ارائه مى دهند. نظم و ترتيب برايشان كسالت آور است و اگر تكليف را براى آنها در نظر بگيريد ايده هاى خوب و مشخصى را براى آنها ابداع می کنند.


به طور كلى افرادى كه سه شكل اول يعنى مربع، مستطيل و مثلث را انتخاب مى كنند در جهت مسير ويژه در حركت هستند و كارها را به طور منطقى و اصولى انجام مى دهند ولى ممكن است خلاقيت كمى داشته باشند.
اما گزينش دايره و منحنى نشان دهنده خلاقيت و برون گرايى است. چنين افرادى به موقعيت هاى جديد و سایر افراد دسترسی پیدا می کنند اما چندان اصول گرا و قابل اعتماد نیستند.


 
نوشته ی شباهنگ در یکشنبه, آذر ۲۶, ۱۳۸۵ | لینک |
افرین
خيلى بدم مى‏آيد!!

یادداشت ارسالی یک دانشجوی مکانیک دانشگاه شریف








شده تا حالا از چيزى بدتان بيايد، آنقدر كه بخواهيد يك جورى از جلو چشمتان دورش كنيد؟ مخصوصا كه حق هم داشته باشيد كه از آن چيز بدتان بيايد؟!
ـ من بدم مى‏آيد!! از اينكه سر كلاس به بغل دستى ام نگاه كنم تا بپرسم «جمله آخر استاد چه بود» و ببينم به جاى تخته به پاى دختر جلويى نگاه مى‏كند. چون فاصله بين پاچه شلوار تا كفش اش حداقل 7-8 سانت است!!
ـ من بدم مى‏آيد!! از اين كه دوستم موقع جزوه گرفتن از دختر همكلاسيمان به جاى آنكه نگاهش به جزوه باشد، به ناخن‏هاى نارنجى رنگش نگاه مى‏كند!!
ـ من بدم مى‏آيد!! هر وقت به بوفه مى‏روم بايد از جلو دانشجويانی رد بشوم كه بدون هيچ خجالتى در مورد مش موى دختر همكلاسيشان صحبت مى‏كنند!!
ـ من بدم مى‏آيد!! از اين كه وقتى از دوستم مى‏پرسم، مى‏داند كداميك از دخترها جزوه‏ى تميز و كافى دارد؟ بگويد همانكه ماتيك مسى مى‏زند و پشت چشمش را آبى مى‏كند.
ـ من بدم مى‏آيد!! از اين كه ساعت ۱۵/۷ صبح با يكى از دخترهاى همكلاسم همزمان از مترو پياده مى‏شويم اما هميشه ديرتر از من به كلاس مى‏رسد، چون اول مى‏رود دستشویی های ساختمان ابن سینا و بعد با صورت رنگى‏ترى به كلاس مى‏آيد!!
ـ من بدم مى‏آيد!! از اين كه يكى از دخترهاى هم دوره ما كه آنقدر ساده بود، حالا مثل عروس‏ها خودش را درست مى‏كند. از اين یکی براى اين بدم مى‏آيد كه نمى‏فهمم در دانشگاه ما چى به آدمها ياد مى‏دهند كه اينجور تغيير می كنند. دانشگاه جاى درس خواندن است. براى درس خواندن هم مهم نيست چه ريخت و قيافه و تيپى داشته باشى، چه برسد كه اينقدر سقوط كنى؟!
استاد ... چند روز پيش وقتى كلاس تمام شد، گفت معايب مانتوى تنگ از مزايايش بيشتر است. مى‏خواستم حالا كه استاد بحثش را مطرح كرده، بروم از آن دخترى كه مانتوش آن قدر تنگ است كه هر لحظه فكر مى‏كنى الان يا نفسش بند مى‏آيد يا دكمه‏اش مى‏پرد هوا، بپرسم لطف آنكه بدنش را براى اين همه چشم در اين لوله بخارى قاب گرفته است چيست؟
اما نرفتم، چون دوست نداشتم كسى مرا در كنار او ببيند!
مى‏دانيد؟ من هميشه فكر مى‏كردم فرق آدم از روزى كه پا به دانشگاه آن هم شريفش مى‏گذارد تا روزى كه از آن خارج شود فقط در سطح معلومات و فرهنگ و شعورش است. آن هم در جهت صعودش. ولى حالا هر چه مى‏خواهم برهنگى را در يكى از اين‏ها جا بدهم نمى‏توانم!
ـ من بدم مى‏آيد!! از اينكه دانشگاه به جاى آنكه چيزى به آدم بدهد، چيزى ازش بگيرد. آن هم چيزهاى ناياب و باارزشى مثل حيا از دخترها و غيرت از پسرها!!
من خيلى بدم مى‏آيد، آنقدر كه مى‏خواهم همه اين چيزها را از جلو چشمم دور كنم.



یک دانشجوی دانشکده مکانیک، ورودی ۸۲
 
نوشته ی شباهنگ در شنبه, آذر ۲۵, ۱۳۸۵ | لینک |
واقعا ادم میمونه چی بگه تو تبلیغا ت پرچم ایران رو زدن که روش الله چاپ شده وکار مندای شهر داری اونا رو کندن و ریختن زیر پا از شما نماینده در میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
نوشته ی شباهنگ در شنبه, آذر ۲۵, ۱۳۸۵ | لینک |
صندوقای رای شبیه سطل اشغال بودن//
 
نوشته ی شباهنگ در جمعه, آذر ۲۴, ۱۳۸۵ | لینک |
تکنیک های تند خوانی
کنیک های تند خوانی
1 مكثــها و توقفهاي چشمان خود را حين مطالعه سطور
كــاهش دهيد. اين همان تمركزهاي لحظه اي بروي حروف
و واژه ها اسـت. مـا هنگام خواندن هر يك از سطرهاي يك
مـتـن چشمان خود را بصورت جهشي بسمت جلو حركت
مي دهيم اكنون هر ميزان كه ما اين مكثـها و جهشــها را
كـاهش دهيـم سـرعـت خـوانــدنمان نيز افزايش مي يابد.
تـــعداد اين توقفها معمولا در افراد كند خوان به 7 بار در هر
سـطر ميرسد اما شما ميتوانيد اين تعداد مكث را به 3 بار
در هر سطر كاهش دهيد. 2هيچگاه به عقب باز نگرديد. اغلب افراد عادت كرده اند هنگام مطالعه به عقب بازگشته و واژه ها و يا قسمتهايي از متن را كه بدرستي متوجه نشده اند را بازخواني كنند. اين كار فقط از سرعت خواندن شما ميكاهد. شما ميتوانيد با مطالعه تكميلي قسمتهايي كه بدرستي متوجه نشده ايد را درك كنيد. شايد با خودتان بگوييد كه اين باز خواني مجدد هم زمانبر است. اما باز گشت مكرر به عقب براي بازخواني قسمتهاي درك نشده به مراتب وقت گير تر از مطالعه مجدد يك مطلب به روش تند خواني ست.
هدفمند مطالعه كنيد. هدف خود را از مطالعه هر مطلبي از پيش تعيين كنيد. كه چه نوع اطلاعاتي را ميخواهيد كسب كنيد. اين كار سبب ميگردد تا شما اطلاعات غير ضروري و حاشيه اي را در فرايند مطالعه حذف كنيد.
 
نوشته ی شباهنگ در جمعه, آذر ۲۴, ۱۳۸۵ | لینک |
کسی مجبور نیست وبلاگ کوچولوی من رو بخونه
 
نوشته ی شباهنگ در جمعه, آذر ۲۴, ۱۳۸۵ | لینک |
عنوان نداره
کم مونده منم برم کاندید بشم هر ننه مرده ای از جاش بلند می شه کاندید میشه البته بعضی ها نه همه هر چند تصمیم گرفتم به کسی رای ندم رای سفیدبهتره از قدیم ندیما گفتن مومن از یه سوراخ.......... برای چی به خودم زحمت بدم چی به من می رسه جز دروغ نمی دونم شاید اشتباه می کنم .راستی استاد ادبیاتمون گفت سر اغاز عشق هوای نفس و بعد تبدیل به عشق می شه من چند سال به این موضوع پی بردم و به این نتیجه رسیدم که قرآن هر چی میگه کاملا درسته قرآن گفته بیش از یک بار نگاه گناه وبیشتر از 7 کلمه نباید با جنس مخالف حرف زد وقتی به این مضوع فکر میکنم نمی دونم بخندم یا گریه کنم گریه و خنده به خاطر صحنه هایی که تو دانشگا ه می بینم بعضی از صحنه ها واقعا برام بی مفهوم و عجیبه.وای امتحانا دارن میان و من یک صفحه هم درس نخوندم مثل همیشهاگه خود کشی کردم برای بخشایشم دعا کنید
 
نوشته ی شباهنگ در پنجشنبه, آذر ۲۳, ۱۳۸۵ | لینک |
روزهای دل گیر
فوتبال هم که همیشه حال ما رو می گیره میانترم ها هم تمومی نداره سرما خوردگی وهزارو یک درد بی درمان در خانه تا من باشم واحدام رو به اندازه ی اعصابم بردارم. همه چیز درباره ی هلالی راست یا دروغ خدا می دونه راستی اگه خواستید شما هم امضا کنید . اینم سخنرانی احمدی‌نژاد در امیرکبیر
 
نوشته ی شباهنگ در چهارشنبه, آذر ۲۲, ۱۳۸۵ | لینک |
دست در دست هم شهرمان راکنیم خراب
دست در دست هم شهرمان راکنیم خراب
تاجیبمان شودپرزپول که می دیدیم درخواب
گر چیزی نمی دانیم ز گرانی و ارزانی
گر مهم نیست برایمان ابادانی
چاکرپولیم ومخلص شهرت
می گذریم مثل اب خوردن ازحق ملت
و چه خوش می گوید گل اقای ما:
می روی به مجلس با پیراهن پرزوصله ها
بر می گردی زمجلس با غروروافتخار
با بنزوکت شلوارودلار
چه شد کجا رفت ان وعده ها
قول و قرارودست یاری با شهروندها
گه گاهی گر می گذری زیک باغ وبوستان وجنگلی
می گویند انجا هست مالکش فلانی
شرمنده اگر شعرم بد بود
فرصتم برای شعر گفتن کم بود
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی بگمان فتاده درراه یقین
میترسم ازکه بانگ آیدروزی
کای بیخبران راه نه آنست ونه این
البته این چند خط اخر مال من نیست
مال خیام
من که رای نمی دم شهر رو به گند کشیدن
 
نوشته ی شباهنگ در دوشنبه, آذر ۲۰, ۱۳۸۵ | لینک |
خیلی جالبه بعضی ادما همیشه تو بعضی افکار باقی می مونن و هر بار می ذاریشون سر کار بازم باور می کنندمی تونید امتحان کنید تو چت هروقت دلتون خواست حرفای عشقولانه بزنید با دقت به حرفاتون گوش میدن بار هاو بارها خنده داره نه؟عشق کیلو چند راستش افتخار می کنم که تا حالا عاشق نشدم
اینم داشته باشید:هر کسی مرا خوبم بگفت خود نیکوست
هر کسی مرا بدم بگفت سیرت اوست
 
نوشته ی شباهنگ در دوشنبه, آذر ۲۰, ۱۳۸۵ | لینک |

عاشق مشوید اگر توانید تا در غم عاشقی نمانید
این عشق به اختیار کس نیست دانم که همین قدر بدانید
هرگز مبرید نام عاشق تا دفتر عشق بر نخوانید
اب رخ عاشق مریزیدتا اب زچشم خودنرانید
معشوقه رضای کس نجویدهر چند ز دیده خون چکانید
این است رضای اوکه اکنون بر روی زمین یکی نمانید
این است نصیحت سنایی عاشق مشوید اگر توانید
 
نوشته ی شباهنگ در یکشنبه, آذر ۱۹, ۱۳۸۵ | لینک |
در روانشناسی به این نتیجه رسیدن که:

کسی که همیشه نسبت به دیگران بیشتر می خنده غصه های بیشتری داره
و کسی که زیاد می فهمه بیشتر وزود تر از دیگران افسردگی می گیره
و کسی که نسبت به هر چیزی هر قدر بیشتر سخت گیر باشه خودش در مورد اون موضوع خطای بیشتری انجام داده
 
نوشته ی شباهنگ در شنبه, آذر ۱۸, ۱۳۸۵ | لینک |
تبریک
راستی من فراموش کردم روز دانشجو رو تبریک بگم هر چند چیزی کم و زیاد نمیشه
 
نوشته ی شباهنگ در جمعه, آذر ۱۷, ۱۳۸۵ | لینک |
چند ثانیه ؟
شخصی بسیاربا ایمان مشتاق دیدار صاحب الزمان بوده وقتی به جمکران می ره کلی دعا و رازونیازکه خدا من واقعن نیازدارم جمال اون عزیز رو ببینم در حال وضو گرفتن اقایی میاد کنارش و میگه اقای ..... میشه یک لیوان به من اب بدید وقتی لیوان اب رو سر میکشه میگه کاش امت من به اندازه ی زمان نوشیدن این اب من رو می خواستن ومن می امدم ووقتی ایشان میروند اون شخص تازه متوجه میشه لیوان اب رو به چه کسی داده .و من همش در این فکرم سر کشیدن یک لیوان اب چند ثانیه زمان می بره؟وبدا به حال من و امثال من
 
نوشته ی شباهنگ در جمعه, آذر ۱۷, ۱۳۸۵ | لینک |
اگر نمی توانی زبان موجودی دیگر را بفهمی نگو که او زبان نفهم یا بی زبان است به جای آن بگو من رمز زبان او را نمی فهمم
 
نوشته ی شباهنگ در پنجشنبه, آذر ۱۶, ۱۳۸۵ | لینک |
خدایا یعنی این همه به بنده هات نزدیکی امروز صبح در یک مجلس بی ریا شرکت کردم سفره ی حضرت فاطمه (س) از خدا حاجت هام رو خواستم برا همه ی مریضا دعا کردم و مخصوصا برا یه نفر و همین امروز براورده شد دقیقا صبح ساعت 10:30 شکروباز هم شکرحرفی ندارم بزنم خیلی ناراحتم هر وقت خواستید دعا کنید برا شفای مریض ها مخصوصن مادرا دعا کنید منم فراموش نکنید امروز زندایی خوبم تنها زندایی من که خورده شیشه نداشت و همیشه می خندید فوتید دوستش داشتم افسوس
 
نوشته ی شباهنگ در سه‌شنبه, آذر ۱۴, ۱۳۸۵ | لینک |
فیلم نرگس و دو بازیگر و دو اتفاق عجیب که ارتباط معکوس دارن؟ واقعاچه حکمتی داشت؟
پوپک گل دره و زهرا امیر ابراهیمی
 
نوشته ی شباهنگ در دوشنبه, آذر ۱۳, ۱۳۸۵ | لینک |
 
نوشته ی شباهنگ در دوشنبه, آذر ۱۳, ۱۳۸۵ | لینک |
به تو می اندیشم از دیروز
از همان روزی که
تو را من دیدم
به تو می اندیشم.
به تو می اندیشم
تا فردا
تا همان فردایی
که بگیرددنیا جانم را
تا همان فردایی
که بگیرند خاکها جسمم را
به تو می اندیشم
"از دیروز تافردا
 
نوشته ی شباهنگ در دوشنبه, آذر ۱۳, ۱۳۸۵ | لینک |
راستی این حاجی واشنگتن هم بد نمی نویسه ها
 
نوشته ی شباهنگ در دوشنبه, آذر ۱۳, ۱۳۸۵ | لینک |
استاتوکوی من:میان ترم ها از این هفته شروع میشن ومن تا الان حتی یک صفحه درس نخوندم مثل همیشه شب امتحان ولی تصمیم داشتم واقعااین ترم درس بخونم ولی الان نزدیک سه یا چهار هفتست که پشت سر هم
عروسی دعوت می شم بابا اجازه بدین نفس تازه کنم تو بعضی از عروسی ها واقعا دل آدم می گیره و دوست داره زود تر عروسی تموم بشه و به خونش برگرده همش فکر می کنم آخرش که چی با هر یک اتفاق از یک دوران وارد دوران دیگه می شیم و به مرگ وپیری نزدیکترخوب بعدش یا جهنم یا بهشت وای فکر کنم دارم افسردگی می گیرم
حادثه ی عشق
ای که از حادثه ی عشق چنین شعله وری
کاش یک روز مرا با خود از اینجا ببری
چه بگویم که دری سوی دلم باز کنی
حرف من در دل سنگ تو ندارد اثری
این همه پنجره ی باز تو داری اما
باز از روزنه ی بسته به من می نگری
چه بگویم که پس ازآن همه خوبی اما
آتش عشق تو با ماست ,دلت با دگری
راستی اگه خواستید به شهر زنجان یا اردبیل خلاصه این طرفا بیاین حتما لباس گرم بردارین واقعا سردشده برای بار دوم شهر زنجان سرما خوردگی رو به من هدیه داد
 
نوشته ی شباهنگ در دوشنبه, آذر ۱۳, ۱۳۸۵ | لینک |