بایگانی
کشور مقدس و پاک من
امروز با دوستان قرار شد به کوه بریم مثلا خواستم یه کمی از مشغله های فکری دور باشم ساعت 3 قرار شد بیان دنبالم ولی دلایلی باعث شد من خودم رو به بچه ها برسونم وقتی رسیدم تو خیابون عمیق در فکر بودم دروغ نگم یه کمی تو خواب بودم اخه از خواب تازه بیدار شده بودم دیدم خیابون خلوت بود خلاصه ی کلام کیفم رو دو تا موتوری زدن درست روز قبل از جشن واره ی وبلاگ نویسی ای خدا من موبایلم رو لازم داشتم برا عکس وبلاگ به این می گن نهایت خوش شانسی باز جای شکرش باقی اتفاقی برای خودم نیفتاد فقط دو متری رو زمین کشیده شدم بدونید چه حالی دارم دیگه فقط کتفم خیلی درد میکنه .ولی رفتم کوه یه گوله برفی بادم جان کاشت پای چشمم خدا کنه معلوم نشه این فردا بگذره من راحت بشم.یکی از دوستان گفت بس که این و اونو دست انداختی آه مردم گرفت ای بابا من فقط شوخی می کنم همین این اخلاقم رو برای همیشه گذاشتم کنارباور کنید
اشتباه تایپ درست شد
 
نوشته ی شباهنگ در جمعه, بهمن ۲۰, ۱۳۸۵ | لینک |