بایگانی
و چه آسان
سهراب : گفتي چشمها را بايد شست ! شستم ولي..... گفتي جور ديگر بايد ديد! ديدم ولي..... گفتي زبر باران بايد رفت رفتم ولي او نه چشم هاي خيس و شسته ام را نه نگاه ديگرم را هيچکدام را نديد فقط در زير باران با طعنه اي خنديد و گفت : ديوانه ي باران نديده
و چه بی ربط.
وقت امتحانات چی میشه خوب یک بارم ما مشروط بشیم
سرمای امسال روآدما بی تاثیر نبوده آدم های یخی.
 
نوشته ی شباهنگ در دوشنبه, دی ۱۷, ۱۳۸۶ | لینک |